دنیای ما

ای انسان! تو سازنده ی تاریخ،آینده،قیامت، بهشت و جهنم هستی.

دنیای ما

ای انسان! تو سازنده ی تاریخ،آینده،قیامت، بهشت و جهنم هستی.

دنیای ما

بسمه تعالی
می خواهیم با هم رشد کنیم. بیایید به هم کمک کنیم بهتر شویم و تابعیت بیشتری از عقل و عشق داشته باشیم تا هوس هایمان.

دیدگاه و نظراتتان را در میان بگذارید.

لطفا به سایر وبلاگ هایمان سر بزنید:
- دنیای ما (http://donyayema.blog.ir)
- برای زندگی ( http://donyayema2.blog.ir )
- علم و اندیشه (http://donyayema3.blog.ir )
- در خدمت انسان (http://mehre8.blog.ir )





آخرین نظرات

۳ مطلب با موضوع «اخلاق اسلامی :: رفتار خواهران و برادران در تشکیلات» ثبت شده است




با «س» صحبت کردم که آقای «أ» گزینه ی مناسبی برای تصدی مسئولیت مجموعه هست. شاید یک روز هم نگذشته بود که «ص» زنگ زد که «آقای لطفی من نمی تونم کار کنم». انگار پتک سنگینی بود که به سرم زدند. رفتم دیدمش. کلی آسمان ریسمان بافت؛ درس، علاقه و... . برای هر کدام دلیل آوردم. گفتم «س» هم بهتر است با او صحبت کند. رفتم که راحت باشند. بعدا «س» گفت:«مهدی از خیر پسره بگذر. این به خاطر مدرکش توی طرح عمار شرکت کرده بود و به خاطر رودربایستی با تو تا حالا همراهی می کرده». خب، تمام شده بود. با خودم فکر کردم مگر تا حالا چه کاری کرده بود؟ بعد طرح عمار تا این زمان، تقریبا از نظر کاری، کانون نیمه تعطیل بود.  بازم خوب شد زود گفت. آدم کوته فکری بود. به خاطر یک طرح 4 واحدی خودش رو بدهکار بیت المال کرد و چیزخاصی یاد نگرفت. خدا همه ی ما را هدایت کند.

 


خاطره ای از یک عزیز:

زمانی در کانون علم و پژوهش بسیج دانشجویی با کمک «ناصر زنگنه» (مسئول طرح)، طرح بینش مطهر را با یاری آقای هاشمی گلپایگانی شروع کردیم.جمعیت برادران حدود 60 یا 80 نفر می شد. خواهران هم جداگانه شروع کردند.

چند سال بعد خواستیم دوباره این طرح را در جای دیگری  شروع کنیم. این بار از سه طرف این طرح پیشنهاد شد. "عده ای از خانم ها"،"مؤسسه ی ن.ک"، و  "ما".

از جمله ی مشکلاتمان، هزینه ی رفت و آمد اساتید طرح بود. وقتی بنده مذاکره را با مجموعه ی بینش مطهر شروع کردم. در کمال بزرگواری به طور تام و تمام قول همکاری دادند. قرار شد در خصوص کیفیت برگزاری دوره و حضور اساتید مذاکرات ادامه یابد.

خانم ها اصرار کردند که حتما استاد باید از مجموعه ی بینش مطهر بیاید. پس جلسه ای در "مؤسسه ی ن.ک" با حضور نماینده ی بینش مطهر ترتیب دادند. اما


 

     ولایت بر زیر مجموعه:

1.      روزی در جلسه ی شورای مرکزی «گ» نشسته بودیم. آقای «ک» برای سخنرانی آمده بود. او گفت:« ببینید. آقای «ص»  که مسئول شماست، در اینجا بر من [که در درجه ی بالاتری هستم] ولایت دارد. یعنی هر چی گفت همان باید بشود. بی هماهنگی ایشون  کاری صورت نمی گیره.»[1] پس از اتمام صحبت های این بنده ی خدا هیچ کس حرفی نزد.

2.      روزی در جلسه مسئولین رده بالای کانون «گ» در کنار «ن» نشسته بودم و دو تن از خواهران حضور داشتند. یکی از ایشان که نماینده ی کل خواهران خوانده می شد، خطاب به «گ» گفت: «آقای «گ»! ظاهرا ولایت پذیری خواهران در حال کاهش است». دلم کمی سوخت. این قدر رو نداشتند بگویند آقای برادر، از دستت ناراحتیم!؟