در یکی از خیابان های فرانکفورت قدم می زدیم. پیشنهاد کردم برویم کافه و با هم قهوه بخوریم. همین که نشستیم، گروهی برای رقص و پایکوبی وارد شدند. از این که وارد چنین مکانی شده بودم، دستپاچه شدم و از پیشنهادم شرمنده. خواستم چیزی بگویم که «دایی» پیش دستی کرد:
- صادق جان[مرحوم صادق طباطبایی] ! معنای عصمت و تقوا این نیست که در را به روی جوان ببندی و دور او دیوار بکشیو بعد به پاکی او افتخار کنی. بلکه عصمت و تقوا در این است که به این طرف و آن طرف بروی و با مسائل مختلف رو به رو شوی و سپس خودت انتخاب کنی. به اعمالی که این ها انجام می دهند، فکر کن. آیا می توان از طریق چنین رفتارهایی زندگی را درک کرد؟ اگر چنین رفتارهایی تو را راضی نمی کند و خودت انتخاب می کنی که چه چیز برای تو مجاز است، بدان که در افقی بالاتر از آفاق این ها زندگی می کنی.
منبع: سید موسی صدر/ امیر صادقی/ تهران/ میراث اهل قلم/ چ اول/ زمستان 1390 /ص 22